کد مطلب:314893 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:1835
گرفتن حاجت با ذکر یا کاشف الکرب
در سال 1374 بود. مشكلی پیش آمد. ایام ماه صفرالمظفر بود. حقیر در حومه كاشان مشغول تبلیغ بودم. خانواده ام در قم بودند. شبی تصمیم گرفتم برای برطرف شدن مشكلی به هم نام خودم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) از طریق ذكر شریف: یا كاشف الكرب...
لذا در دل شب. در اتاقی تاریك با توجه و اشك چشم در حال راه رفتن در اتاق با صدای آهسته به طوری كه اهل خانه نفهمند مكرر گفتم:
[ صفحه 439]
«یا كاشف الكرب عن وجه الحسین اكشف كربی بحق أخیك الحسین علیه السلام»
فردای آن شب، زمانی كه به طرف مجلس روضه می رفتم كه منبر بروم به قم تلفن زدم. خانواده گفتند: مشكل بر طرف شد. آری، با وساطت كسی كه هم و غم حسین برطرف شد هم و غم هم رفع شد.
لذا در دل شب. در اتاقی تاریك با توجه و اشك چشم در حال راه رفتن در اتاق با صدای آهسته به طوری كه اهل خانه نفهمند مكرر گفتم:
[ صفحه 439]
«یا كاشف الكرب عن وجه الحسین اكشف كربی بحق أخیك الحسین علیه السلام»
فردای آن شب، زمانی كه به طرف مجلس روضه می رفتم كه منبر بروم به قم تلفن زدم. خانواده گفتند: مشكل بر طرف شد. آری، با وساطت كسی كه هم و غم حسین برطرف شد هم و غم هم رفع شد.